واحد خاکدان
آشنایی با هنرمندان: واحد خاکدان
واحد خاکدان، نقاش ایرانی، متولد سال ۱۳۲۹ و مقیم آلمان با تحصیلات دانشگاهی در زمینهی معماری داخلی و دکوراسیون است. پدرش طراح صحنهی فیلم و تئاتر بود. وی از سن دو سالگی به نقاشی علاقه و توجه خاصی نشان میداد.
او اغلب به دیدن مکانهای سینمایی که پدرش طراحی میکرد میرفت و از سنین جوانی مسحور وسایل و مبلمان کاغذی صحنه شد. اتاق زیر شیروانی خانه که پر از اشیاء، اسباببازیها، چمدان و مجسمههای کهنه و قدیمی بود، برای او منبع الهامبخشی محسوب میشد. به حدی که هنوز هم تمام و یا مهمترین بخش ترکیببندی نقاشیهایش را همین نوع سوژهها تشکیل میدهند.
تجربهی منحصر به فرد او از سرزمین مادری اتصال محکمی به ماهیت نمایشی و داستانی نقاشیهای پیچیده و هایپررئالیست او دارد. هنر هایپررئالیسم یا فزونواقعنمایی، دنیای واقعی و فیزیکی را جدی میگیرد، آنقدر که گاهی در نقاشیها با دنیای واقعیتری روبهرو هستیم تا در واقعیت. هایپررئالیسم تلاش میکند واقعیت را تا آنجا که میتواند تحریف نشده منتقل کند.
طبیعت بیجان در آثار واحد خاکدان حال و هوای خاصی دارد، مانند متنی که تصویری را تداعی کند و ذهن را به کاوش در جای دیگری وا میدارد. این جای دیگر میتواند در ابعاد زمانی باشد یا مکانی. این خنزر پنزرها در ذهن خاکدان که به گفتهی خودش در اتاقهای کودکیاش حضور داشتند، دیوارهایی که از شدت کهنگی ترک خوردهاند و رنگشان دیگر حال و هوای اولیه را ندارد، عکسهای سیاه و سفید خانوادگی در کنار هم و یا ریختهشده روی زمین، عروسکی که به گوشهای افتاده و سالهاست دستی به آن نخورده، اسب قرمز که اسباببازی محبوب دوران کودکی او بوده، این اشیاء به لحاظ کمی آنقدر هستند که چشم، فرصت دیدن همه را ندارد، ولی همهشان سوای هر کمیتی، به دقت و وسواس زیادی انتخاب و چیده شدهاند.
دیوارهای خانهی قدیمی گاه به دیوارههای ذهن آدمی متشبه میشوند، اما در این اتاق خفهی ذهن، اشیاء به جنس حافظه و خیال درمیآیند و از شکل نخستین و بیرونی خود به شکلی ناشناخته تبدیل میشوند.
اشیاء در نقش اصلی خود حضور پیدا نمیکنند، به کاری که برایشان ساخته شدهاند نمیپردازند و رنگوبوی ساده و شناختهشدهای را ندارند که در مغازهها وقت فروش به خود میگیرند. گاه میشود اشیاء، خاک عمر به خود میگیرند و نشانگر یک تاریخچه میشوند و یک حافظه را روایت میکنند. بنابراین دیگر نمیتوان آنها را تنها یک شیء به حساب آورد. اینجا شیء، راوی چیز دیگری است. نشانه است. همه چیز در حال اشاره است.
تابلو به منزلهی جمجمهی نقاش، محفظهی بستهای است که ورود به آن ممکن نیست. در آثار خاکدان، نمادها به ورطهی انتزاعِ محض درنغلتیدهاند و درنتیجه میتوان آنها را بازشناخت و رازگشائیشان کرد.
رازی که در این اشیاء هست، در تکرار و تأکیدی که دائماً انجام شده به دور آنها تنیده شده و در یک حافظه، هزاران نماد شکل گرفتهاست. هنرمند در خلق این آثار، حافظهی خود را تکانده است. طناب، بوم یا قاب چوبی، دیوارِ پوسته برداشته، پارچه، کاغذ و نقاشیهای کودکانه کموبیش در همهی آثار تکرار شدهاند.
در تمام آثار امَا ردِ پایی از کودکی هست؛ عروسک و اسباببازی یا نقاشی کودکانه و حتَی کتاب داستانی دنبالهدار که همه روایتگر یک کودکیِ پرشورونشاطند. خاکدان با اتخاذ تکنیک ریزپردازانه و ساختوسازهایی که انجام شدهاند تا جنس کار را واقعیتر نشان دهند، در فضای اثر خود، سکوتی وضع کرده که حضور هیچ انسانی نمیتواند آن را برهم بزند؛ سکوتی که در خلوت ما با خودمان پیش میآید و کودکیمان را با آن تخیل میکنیم.
اکثر آثار بینظیر خاکدان بین سالهای ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۹ نقاشی شدهاند. وی در سالهای ۶۲ تا ۸۹ بیش از ۴۰ تصویرسازی کتاب کودک و نوجوان و همکاری با بیش از ۱۰ ناشر ایرانی، آلمانی، سوئیسی و اتریشی را در کارنامه کاری خود دارد. خاکدان تا کنون بیش از ۴۰ نمایشگاه فردی و گروهی از آثارش داشته است.
منابع:
آرته: تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر معاصر ایران
نویسنده و گردآورنده
ورودی سال ۱۳۹۳ دانشگاه صنعتی شریف
دیدگاه بگذارید